گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد پنجم
[سوره آلعمران ( 3): آیات 28 تا 32 ] ....



ص : 277
اشاره
لا یَتَّخِ ذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَ ذِّرُکُمُ اللَّهُ
نَفْسَهُ وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ ( 28 ) قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ
شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 29 ) یَوْمَ تَجِ دُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْ َ ض راً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَ ذِّرُکُمُ اللَّهُ
نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ ( 30 ) قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 31 ) قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ
( وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ ( 32
[سوره آلعمران ( 3): آیه 28 ] .... ص : 277
اشاره
لا یَتَّخِ ذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَ ذِّرُکُمُ اللَّهُ
( نَفْسَهُ وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ ( 28
ترجمه و شرح .... ص : 277
صفحه 137 از 222
پس از اینکه قرآن کریم در آیات قبل ثابت نمود که خیر بدست تواناي خدا است و اوست گیرنده و دهنده و قادر بر همه اشیاء در
این آیه مبارکه خطاب بصورت خصوصی متوجه مؤمنان گشته و بآنان فرمان میدهد که بیگانگان را نه بعنوان دوست و نه بعنوان یار
و یاور قبول نکرده و فریب سخنان آنها را نخورند و پیوند ولایت بین خود و کافران برقرار نکنند زیرا این عمل موجب از هم
پاشیدگی و پراکندگی مؤمنین خواهد بود مگر آنکه ناچار باشند که در اینصورت باید بظاهر با آنان دوستی کنند ولی باطن و
ضمیر خویش را از دوستی آنها تهی نگاه دارند لذا میفرماید:
افراد با ایمان نباید بسبب خویشاوندي یا سابقه رفاقت یا امثال آنها مؤمنین را گذاشته و کفار را بدوستی و یاوري خویش برگزینند
زیرا کفار در منزل پائین ص: 278
و مسلمانها در موقعیت رفیعند و طرح نزدیکی با گروهی که همشأن و همفکر انسان نیست کاري عاقلانه نمیباشد و هر کسی چنین
کند یعنی کافر را ولی خویش قرار داده و او را بدوستی اختیار کند در هیچ چیز از خداوند نیست و از دوستی خدا و ولایت او
منسلخ گشته و رابطهاي با خدا ندارد مگر اینکه از آنها بترسید و حالت استثنائی پیش آید و منشاء ترس سلطه واقعی کفار باشد نه
ضعف ایمانی مؤمنین که در اینصورت میتوانید تا زوال مانع ظاهرا با آنها دوستی نموده و قلبا در بغض و عداوت آنان ثابت بمانید نه
سپر افکنده و سنگر رها کنید زیرا اثبات اینگونه تقیه نفی اصول جهاد و شهادت و منافی ولایت خدا است و خداوند شما را از
نافرمانی خویش برحذر میدارد و از عقاب و وعید خود میترساند یعنی نباید مؤمنین افراد بیگانه را در اجتماع اسلامی بعضویت
پذیرفته و تدبیر امور خویش را بآنان محول نمایند و اگر از این دستور تخلّف کنند از ولایت پروردگار و از حریم اسلام خارج
گشته و بزمره بیگانگان درآمدهاند لذا باید بدانند که مرجع و بازگشت همگان بسوي خدا است و فرار از نتیجه چنین معصیتی
( امکان پذیر نیست ( 28
ص: 279
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 279
مؤمنان کفار را بر خویش دوست مینگیرند این نه اندر دین نکوست
آنکه در دین مر شما را نیست یار دوستی با او بود دور از شعار
دوستی با غیر مؤمن نارواست کو در آئین و عمل دور از شما است
هر که کرد این از خدا بیگانه است نیستش چیزي ز دین دیوانه است
از ولاي حق ندارد بهره او این کند با حق کسی غیر از عدو
زنده از مردهگر جوید فلاح یا شود یار از تقیّه است و صلاح
مؤمن ار مغلوب و کافر غالب است عیب نبود بل تقیّه واجب است
هست اظهار مودّت با زبان لازم اندر موقع خوف و زیان
میبترساند شما را حق ز خود هم بر او برگشت خلق از نیک و بد
(28)
ص: 280
شأن نزول .... ص : 280
صفحه 138 از 222
1) اسباب النزول واحدي در باره شأن نزول این آیه مینویسد: )
عبادة بن ثابت انصاري که از مجاهدین جنگ بدر و از نقباء بود و با یهود پیمان داشت در روز جنگ احزاب یعنی جنگ خندق که
در سال پنجم هجري اتفاق افتاد به پیامبر اکرم عرض کرد یا رسول اللّه پانصد مرد از یهود با هم همپیمانند نظرم این است که با من
بیرون بیایند که بر دشمن غالب و فائق گردم سپس خداوند این آیه را در جواب وي نازل فرمود.
2) جامع البیان و نمونه بینات مینویسند: )
ابن عباس میگوید حجاج بن عمر و یا عمرو بن حجاج که همسوگند با کعب بن الاشراف یهود بوده باسلام بن ابی الحقیق و قیس
بن زید تصمیم گرفتند که عده از انصار را فریب داده و از دین اسلام خارج نمایند در این موقع رفاعۀ بن ابی عمرو و عبد اللّه بن
جبیر و سعد بن حثمه از جریان امر مطّلع شدند و آنان را از فتنه و فریب یهودیان آگاه کردند ولی آنها امتناع کردند و میخواستند
بحرفهاي فریبنده آنان توجه نمایند که این آیه نازل شد.
برخی از مفسرین نوشتهاند که آیه 29 این سوره نیز بهمین منظور نازل گشته است.
3) کلبی میگوید این آیه در خصوص منافقانی چون عبد اللّه بن ابیّ و یاران وي نازل گشته است که با یهودیان و مشرکان )
دوستی برقرار کرده بودند ص: 281
و اخبار مسلمین را بآنان اطلاع میدادند و امیدوار بودند که بر مسلمین و پیغمبر پیروز گردند لذا خداوند عالم این آیه را نازل فرمود
و مؤمنین را از انجام چنین اعمال منع نمود.
4) تفسیر روض الجنان و نمونه بینات نوشتهاند که این آیه در باره حاطب بن ابی بلتعه نازل گردیده بدین بیان که پیامبر اکرم صلّی )
اللّه علیه و آله فتح مکه را تصمیم گرفته بود و در عین حال نمیخواست که اهل مکه از این امر با خبر گردند ولی حاطب که
خویشاوندانی در مکه داشت توسط زن سیاه پوشی نامهاي بآنان نوشت و از قصد پیامبر آنها را مطلع ساخت وزن نامه را در لابلاي
موي سر خود پنهان کرده و روانه مکه شد جبرئیل این موضوع را به پیامبر اکرم خبر داد و پیامبر علی بن ابی طالب علیه السّلام و
زبیر بن عوام را بدستگیري آن زن مأمور فرمود و آنها بین راه زن را یافته و نامه را از وي خواستند زن مزبور منکر شده و گریه کرد
زبیر منصرف شده و بعلی علیه السّلام عرض کرد که برگردیم علی علیه السّلام فرمود پیامبر اکرم بوسیله وحی خبردار شده که نامه
پیش این زن است چگونه او را رها سازیم لذا علی علیه السّلام بآن زن فرمود اگر نامه را ندهی ترا برهنه کرده و با شمشیر گردنت
را میزنم زن دید اگر نامه را ندهد کشته خواهد شد ناچار نامه را از لابلاي موي سر خود بیرون آورده و بعلی علیه السّلام تسلیم
نموده علی نامه را نزد پیامبر آورد پیامبر دستور داد که مردم در مسجد جمع شوند سپس بآنان فرمود نامه را هر که داده خودش را
معرفی نماید و الا او را معرفی خواهم کرد کسی جواب نداد پیامبر با صداي بلند فرمود اي حاطب آیا تو نبودي که این نامه را
نوشتی حاطب جواب داد بلی یا رسول اللّه ولی سوگند یاد میکنم که نظر سوئی نداشتم چون خویشاوندانی در مکه داشتم خواستم
آنها را مطلع سازم ص: 282
صحابه از رسول خدا اجازه خواستند تا او را بکشند پیامبر فرمود نه او از اهل بدر است و شاید خدا او را بیامرزد فقط دستور داد که
او را از مسجد بیرون کنند و مردم او را با زدن به پشت او او را از مسجد بیرون کردند و او در حین بیرون شدن از مسجد گاه بیگاه
برسول خدا متوجه میشد تا شاید او را ببخشد در همین موقع پیامبر فرمود او را برگردانید که من او را بخشیدم سپس خداوند متعال
براي نهی از اینگونه اعمال این آیه را نازل فرمود.
ص: 283
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 283
صفحه 139 از 222
قوله تعالی و یحذرکم اللّه:
حذر- بر وزن فرس بمعنی پرهیز است ولی راغب آن را احتراز از شیء مخوف میداند چنانکه خداوند عالم در این آیه مبارکه
میفرماید:
ولی حذر بر وزن علم بمعنی پرهیز و احتیاط است چنانکه خداوند «1» یَحْ ذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِی قُلُوبِهِمْ
متعال در این آیه شریفه میفرماید:
یعنی باید احتیاط و اسلحه خود را برگیرند یعنی هم احتیاط بدارند و هم اسلحه برگیرند. «2» وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ
و در آیات قرآن بسه معنی استعمال شده است:
1) بمعنی ترس چنانکه خداوند عالم در این آیه میفرماید: )
«3» یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَۀَ رَبِّهِ
__________________________________________________
1) آیه 64 سوره توبه )
2) آیه 102 سوره نساء. )
3) آیه 9 سوره زمر. )
ص: 284
2) بمعنی خودداري چنانکه خداوند متعال میفرماید: )
یعنی اگر احکام قرآن موافق با میل ما آورده نشود از پذیرش آن خودداري کنید. «1» وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا
3) بمعنی پنهان داشتن چنانکه در آیه 64 سوره توبه میفرماید: )
قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ: یعنی اي رسول گرامی بآنان بگو اکنون تمسخر کنید ولی خدا در روز کیفر آنچه در درونتان
پنهان داشتهاید پرده برخواهد داشت.
و از این ماده است:
محذور- بمعنی حذر کردنی چنانکه در این آیه میفرماید:
إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً یعنی حقا عذاب پروردگارت حذر کردنی است.
__________________________________________________
1) آیه 41 سوره مائده. )
ص: 285
[سوره آلعمران ( 3): آیه 29 ] .... ص : 285
اشاره
( قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 29
صفحه 140 از 222
ترجمه و شرح .... ص : 285
این آیه مؤمنین را بنحو سرسختانه از هر نوع قرابت و ارتباط و سوء استفاده از عنوان تقیّه جلوگیري نموده و اشاره میکند به اینکه
مؤمنین بدانند و آگاه باشند که آنچه در سینههاي خود از دوستی با کفار مخفی دارند و یا در موقع لزوم آن را ظاهر نمایند خدا
بهمه آنها عالم و آگاه است و گمان نکنند که حق تعالی از نیات و اعمال سرّي آنان مطلع نیست از این جهت برسول اکرم دستور
میدهد که جامعه مسلمین را بر علم و احاطه پروردگارت نسبت بمنویّات بشر هشدار داده و یادآوري کند که آنچه بوسیله افعال
اختیاري بمرحله ظهور درآید و در نفس و روان پنهان گردد خدا بهمه آنها آگاه بوده و قدرت دارد که که مخالفین را بکیفر اعمال
خود برساند لذا میفرماید:
اي پیامبر گرامی ما بمؤمنین بگو اگر آنچه در دل و سینههاي شما است پنهان سازید یا آشکار نمائید و بر خلاف دستور حق محبت
کافران را بدل داشته ص: 286
باشید و از میان ایشان دوستانی براي خود انتخاب کنید خدا آن را میداند و بر او پوشیده نیست و همچنین با علم بیپایان خود آنچه
را که در آسمانها و زمین میگذرد میداند لذا پنهان کردن آن براي شما سودي ندارد و علاوه بر آگاهی بر هر چیزي توانا و قادر
( است که شما را در صورت مخالفت و مهرورزي با کفار بمجازات برساند ( 29
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 286
گو کنید ار ظاهر ار پنهان، خدا داند آنکه باشد اندر سینهها
هم بداند آنچه در ارض و سما است هم بهر چیزي توانا ز اقتضا است
(29)
ص: 287
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 287
قوله تعالی قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ:
صدور- جمع صدر بمعنی سینه است چنانکه میفرماید:
فعل صدر اگر با عن متعدي شود معناي رجوع میدهد چنانکه میگویند: «1» أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَكَ
صدر عن المکان و اگر با من متعدي شود بمعناي بروز و ظهور میباشد.
چنانکه میگویند:
صدر منه الأمر:
کلمه صدر گاهی بمعنی حدوث و حصول میآید چنانکه گفته میشود:
صدر الأمر صدورا:
اقرب الموارد نوشته: کلمه صدر بمعنی رجوع و ارجاع یعنی لازم و متعدي هر دو بکار برده شده است چنانکه در این آیه میفرماید:
«2» قالَتا لا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ
صفحه 141 از 222
__________________________________________________
1) آیه 1 سوره شرح. )
2) آیه 23 سوره قصص. )
ص: 288
گاهی هم بمعنی رأس و محل عالی گفته میشود چنانکه میگویند:
صدر القناة و صدر المجلس:
و از این ماده است:
صدارة- یعنی صدرنشینی و مقام یافتن و پیراهن کوتاه که فقط سینه و محاذي آن را میپوشاند.
مصادرة- بمعنی باز پس گرفتن و ذات الصدور بمعنی اسرار و افکار مردم است که کسی غیر از خدا بر آن آگاهی ندارد.
ص: 289
[سوره آلعمران ( 3): آیه 30 ] .... ص : 289
اشاره
یَوْمَ تَجِ دُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْ َ ض راً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ
( بِالْعِبادِ ( 30
ترجمه و شرح .... ص : 289
خداوند متعال در این آیه شریفه بشر را متوجه بعالم برزخ و آخرت و آشکار شدن باطن آنها نموده و علم و احاطه خویش را نسبت
به رازهاي مردم یادآوري کرده است و به پیامبر خود دستور میدهد که مردم را بگوید اعمال و رفتار آنان گر چه از مقوله حرکت و
زوال پذیر است ولی سیرت آنها در روان آدمی انباشته شده و پنهان است و پس از مرگ که روان انسان از علاقه ببدن خویش
رهائی یافته و بخود آمده است بطور شهود مثالی سیرت نیک و بد روان خود را خواهد یافت.
هر خیالی کو کند در دل وطن روز محشر صورتی خواهد بدن
سیرتی کاندر وجودت غالب است هم بر آن تصویر حشرت واجب است
و تمام مردم هر عملی را که از نیک و بد انجام داده در آن روز مشاهده خواهد کرد منتهی از مشاهده اعمال نیک خوشحال و از
مشاهده اعمال بد مضطرب ص: 290
و بیزار گشته و آرزو خواهد کرد که اي کاش میان او و اعمالش زمانهاي زیادي فاصله میشد لذا میفرماید:
روز که هر کس آنچه را که از نیک و بد انجام داده در جلوي روي خود مییابد و یا بقول بعضی از مفسرین:
روزي که صحایف اعمال و جزاي کردار خویش از نیکی و بدي در برابر خود میبیند و دوست میدارد در آن روز که بین او و آن
روز یا بین او و کردار بدش زمان بسیار دور و درازي فاصله باشد تا گرفتار عذاب و عقاب نگردد و خدا شما را از نافرمانی خویش
و عذاب خودش بر حذر میدارد تا اعمال قبیحه را ترك نمائید زیرا خدا به بندگان خود مهربان است و میخواهد که آنها کار بد
صفحه 142 از 222
( انجام ندهند تا گرفتار کیفر بد نگردند و اگر به بندگانش مهربان نبود آنها را از مخالفت فرمان خویش برحذر نمیداشت. ( 30
ص: 291
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 291
نفسها یابند در یوم النشور آنچه کردند از نکوئی در حضور
همچنین اعمال بد کان ظاهر است پیش روي او یکایک حاضر است
دوست دارد بین او و اعمال بد فرق باشد تا نیاید در عدد
آن عملها جمله باشد پیش رو مینماید بعد آن را آرزو
میدهد حق بیمتان از خویشتن تا بدانید این یقین خواهد شدن
نیست انذارش جز از لطف و وداد چون رءوف است او بهر جا بر عباد
(30)
ص: 292
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 292
قوله أَمَداً بَعِیداً:
امد- بمعنی مدّت و زمان است چنانکه خداوند متعال میفرماید:
فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ.
و فرقش با أبد این است که ابد مدّت زمانی است که براي او حدّي نیست ولی أمد مدّت زمانی است که براي آن حدّي معین شده
است، امّا فرق بین زمان و أمد آن است که أمد باعتبار آخر مدّت گفته میشود ولی زمان داراي عمومیت بوده و در باره مبدء و
نهایت هر دو ذکر میشود و جمع أمد آماد و مصدر باب تفعیلش تأمید بمعنی بیان کردن و نهایت است و چهار بار در چهار سوره و
چهار آیه در قرآن مجید ذکر گردیده است.
ص: 293
[سوره آلعمران ( 3): آیه 31 ] .... ص : 293
اشاره
( قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 31
ترجمه و شرح .... ص : 293
صفحه 143 از 222
خداوند متعال در این آیه مبارکه مردم را بمحبت و اطاعت پیغمبرش میخواند تا از راهی نروند که از آن بیمشان داده بود و بجائی
نرسند که خدا آن را ناپسند دارد.
لذا به رسول اکرم خطاب نموده که بجامعه بشر اعلام نماید چنانکه بحکم فطرت علاقه و محبت بآفریدگار دارید باید آن را بظهور
برسانید به این که از آئین اسلام و پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله پیروي نمائید زیرا ایمان بخدا موقعی ثمربخش است که با ایمان
به پیامبرش همراه باشد و محبّت تنها یک علاقه قلبی نیست بلکه باید آثار آن در اعمال آدمی منعکس گردد، اینک میفرماید:
اي رسول گرامی به مسیحیان نجران بگو اگر حقیقۀ خدا را دوست دارید پس از دین و آئین من پیروي کنید زیرا محبت انسان را
بسوي محبوب و خواسته- هاي وي میکشاند و محبّ صادق کسی است که بر معرفت محبوب و شناسائی امر و نهی او حریص
باشد تا بدینوسیله باو تقرب بجوید و اگر از من متابعت ص: 294
نمائید خدا هم شما را دوست خواهد داشت و شما را توفیق عنایت فرموده و براه راست هدایت خواهد فرمود زیرا من فرستاده او
هستم و در آنچه بمن وحی شده صلاح زندگانی شما نهفته است، و بدنبال این دوستی خدا گناهانتان را میبخشد زیرا خدا نسبت
بکسانیکه با ابراز اطاعت او را دوست بدارد و از رسول او پیروي کند آمرزنده مهربان است.
(31)
ص: 295
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 295
گو خدا را گر شما دارید دوست پیرويّ من دلیل حبّ اوست
اهل نجران را چنین گو در جواب که کنند اظهار حبّ و انتساب
حبّ حق از راه تعظیم مسیح مینمایند ادّعا هست ار صحیح
گو کنید از دین احمد پیروي چون بحق دارید حبّ معنوي
چون در آئید اندر این دین مبین حق شما را دوست دارد بالیقین
حبّ من جوئید گر گوئید راست حبّ محبوب خدا حبّ خدا است
مصطفی باشد حبیب کردکار حبّ او دین است اندر اختیار
حبّ او را هر که در دل داد جا حق ببخشد جرم او را زان ولا
حق تعالی در صراط مستقیم بر محب او غفور است و رحیم
(31)
ص: 296
شأن نزول .... ص : 296
1) بنا بگفته حسن و ابن جریح در زمان پیامبر اسلام عدهاي بودند که گمان میکردند خدا را دوست میدارند و به پیامبر اکرم )
عرض کردند ما پروردگار خویش را دوست میداریم خداوند این آیه را نازل فرمود.
2) تفسیر مجمع البیان مینویسد که این آیه و آیه بعدي در باره وفد نجران نازل گردیده که میگفتند ما بخاطر دوستی با خدا مسیح )
صفحه 144 از 222
را دوست میداریم.
3) ابن عباس میگوید روزي قریش در مسجد الحرام بیضه شتر مرغ به بتهاي خویش آویزان کرده و آنها را زیور آلات میبستند و )
به بتها سجده میکردند پیغمبر فرمود اي جماعت قریش شما با دین پدرانتان ابراهیم و اسماعیل مخالفت میکنید چون ابراهیم و
اسماعیل بر دین اسلام بودند آنها گفتند یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله ما بخاطر دوستی با خدا این بتها را میپرستم تا ما را بخدا
نزدیک گردانند سپس خداوند متعال این آیه را نازل فرمود.
4) کشف الاسرار مینویسد: )
وقتی پیامبر اکرم کعب بن اشرف و سید و عاقب را باسلام دعوت نمود آنها گفتند ما پسران خدائیم و از دوستان او هستیم پیامبر
فرمود:
اگر شما دوستان خدا بودید چرا خداوند بر شما غضب و لعنت فرستاده است سپس این آیه نازل گردید.
ص: 297
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 297
قوله تعالی قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ: تحبون- از ماده حب است و در آیات قرآنی به پنج معنی بکار برده شده است.
1) بمعنی ایثار یعنی دیگري را بر خود مقدم داشتن چنانکه خداوند عالم میفرماید: )
2) بمعنی دوستی چنانکه خداوند متعال در آیه 165 سوره بقره میفرماید: ) «1» إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْإِیمانِ
یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ.
3) بمعنی کمی و جزئی چنانکه در این آیه شریفه میفرماید: )
وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ- یعنی از دارائی جزئی و محدود خود بفقراء میپردازند لکن اکثر مفسرین معتقدند که ضمیر در کلمه حبّه
بخدا برمیگردد نه بطعام و روزي.
4 ) ی ن ع م ب ه د ا ر ا ه ک ن ا ن چ ر د ن ی ا ه ی آ ه ک ر ا ب م د ی ا م ر ف ی م : )__________________________________________________
1) آیه 23 سوره توبه. )
ص: 298
5) بمعنی ثواب و پاداش چنانکه میفرماید: ) «1» فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ: محبّت بر سه نوع است.
1) محبّت و دوستی براي لذت بردن مانند محبت مرد نسبت بزن. )
2) محبّتی که بر پایه بهرهمندي معنوي است. )
3) محبّت براي فضیلت و بزرگی مانند محبّت دانشمندان و دانشپژوهان براي علم نسبت بیکدیگر. )
ضمنا فعل ثلاثی این ماده در آیات قرآنی مطلقا بکار برده نشده و آنچه که استعمال شده همه از باب افعال و تفعیل و استفعال است
ولی مصدر ثلاثی آن بکار رفته است و از باب استفعال این ماده فقط چهار مورد در قرآن آمده است.
__________________________________________________
1) آیه 108 سوره توبه. )
صفحه 145 از 222
ص: 299
[سوره آلعمران ( 3): آیه 32 ] .... ص : 299
اشاره
( قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ ( 32
ترجمه و شرح .... ص : 299
در این آیه مبارکه خداوند متعال صراحتا دستور میدهد که از خدا و رسولش اطاعت کنند تا خدا آنان را دوست بدارد و گر نه کافر
شده و دوستی خدا را از کف خواهند داد و از این آیه استفاده میشود که اطاعت پروردگار همانا اطاعت و پیروي از رسول اکرم
است و پیروي از رسول نیز اطاعت پروردگار است لذا جمله اطیعوا را دوباره تکرار نفرمودهاند در صورتی که اگر مورد اطاعت
وحدت نداشت میبایست جمله اطیعوا را تکرار میفرمودند چنانکه در آیه:
أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ: تکرار گردیده است لذا میفرماید:
اي رسول گرامی ما بگو خدا و رسولش را اطاعت کنید و اگر سرپیچی ص: 300
کردند و پشت بدعوت تو نموده و بآثار دوستی عمل نکردند محب صادق نبوده و بخدا ایمان نیاوردهاند و خدا هم کافران را که
بآیات الهی توجه ندارند دوست نمیدارد و آنان را بسخترین عذابها گرفتار خواهد ساخت.
( از این جمله استفاده میشود که شمول رحمت و عدم شمول آن دائر مدار اطاعت و مخالفت است ( 32
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 300
قل اطیعوا اللّه فی الدین و الرسول گر شما دارید عیسی را قبول
ور بگردانید رو از راه دین کان بود حق لا یحب الکافرین
(32)
ص: 301
شأن نزول .... ص : 301
بعضی از مفسرین در سبب نزول این آیه شریفه نوشتهاند:
وقتی پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آیه قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی را قرائت فرمود عبد اللّه بن ابیّ که مردي منافق بوده بیاران
خود گفت آیا نمیبینید که محمّد صلّی اللّه علیه و آله دوست داشتن خویشتن را مانند دوست داشتن خدا واجب میداند و بما امر
میکند همانگونه که مسیحیان عیسی را دوست میدارند ما هم او را دوست بداریم لذا خداوند متعال این آیه را نازل کردند.
صفحه 146 از 222
ولی نمونه بیّنات مینویسد:
محمّد بن جعفر الزبیر گفته که این آیه در باره وفد نجران نازل شده است.
ص: 302
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 302
قوله تعالی فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ: کفر- بنا بنوشته راغب پوشاندن شیء است مانند شب که اشخاص را میپوشاند و زارع که
تخم را در زمین میپوشاند لذا هر دو را کافر اطلاق میشود.
کفر نعمت هم پوشاندن آن است با ترك شکر و در اصطلاح شریعت کفر عبارت است از انکار آنچه خدا معرفت آن را واجب
نموده.
کلمه کفر در ضمن آیات قرآن به پنج معنی بکار برده شده است:
1) بمعنی انکار کردن چنانکه خداوند عالم در آیه 6 سوره بقره میفرماید: )
.« انّ الّذین جحدوا بتوحید اللّه » إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ یعنی
2) بمعنی باور نداشتن و ناشناختن چنانکه در این آیه مبارکه میفرماید: )
.«1» فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ
یعنی وقتی پیامبران بسوي مردم آمدند بیشتر مردم رسالت آنها را باور نکرده و آنها را نشناختند.
__________________________________________________
1) آیه 89 سوره انعام )
ص: 303
3) بمعنی ناسپاسی و کفران نعمت چنانکه میفرماید: )
یعنی سپاس نعمتهاي ما را بجا آورید و کفران نعمت و ناسپاسی نکنید. «1» وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ
4) بمعنی فرا پوشیدن چنانکه میفرماید: )
یعنی کفروا بتوحید اللّه. «2» إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ
5) بمعنی بیزاري چنانکه در این آیه میفرماید: )
إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ: یعنی من از شرکی که شما باغواي من ورزیدید بیزارم.
و از این ماده است:
کفران- پوشیدن- نادیده گرفتن- ناسپاسی چنانکه میفرماید:
یعنی هر کس عمل شایستهاي انجام دهد در حالیکه مؤمن هم باشد تلاش «3» فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ
او نادیده گرفته نخواهد شد.
__________________________________________________
1) آیه 152 سوره بقره. )
2) آیه 25 سوره حج. )
3) آیه 94 سوره انبیاء. )
صفحه 147 از 222
ص: 304
کفار- بفتح- کاف و کفور بفتح کاف هر دو صیغه مبالغه بمعنی بسیار ناسپاس و بعقیده راغب کفار در افاده مبالغه از کفور ابلغ
است چنانکه میفرماید:
کفار- بضمّ کاف جمع کافر چنانکه میفرماید: «2» إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ «1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ
و بعقیده راغب استعمال این کلمه در منکر دین بیشتر از منکر نعمت «3» إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَۀُ اللَّهِ
است.
کفور- بضم کاف مصدر و بمعنی ناسپاسی و انکار و این کلمه بنظر راغب در انکار دین و انکار نعمت هر دو بکار رفته است،
چنانکه در آیه 89 سوره اسراء میفرماید:
فَأَبی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُوراً.
یعنی بیشتر مردم از پذیرفتن حق ابا کردند جز انکار و ناسپاسی کردن.
کوافر- جمع کافرة یعنی زنان کافر چنانکه خداوند متعال میفرماید:
یعنی به عصمتهاي زنان کافر دل نبندید این کلمه فقط یکبار در قرآن ذکر شده است. «4» وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ
__________________________________________________
1) آیه 34 سوره ابراهیم. [.....] )
2) آیه 9 سوره هود. )
3) آیه 161 سوره بقره. )
4) آیه 10 سوره ممتحنه. )
ص: 305
توضیحات .... ص : 305
1) برخی از مفسّرین در ذیل آیه شریفه: )
لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ نوشتهاند که محبت و دوستی مؤمن با کافر به سه نحو قابل تصوّر است:
1) راضی باشد که او کافر بماند و این خود کفر است و براي شخص مسلمان چنین عقیدهاي سزاوار نیست. )
2) معاشرت و دوستی ظاهري در امور زندگی و آنچه در آیه منع شده همین است. )
3) حد متوسط از هر دو قسمت که دلگرمی بکافر و اطمینان و یاري خواستن از اوست که اینهم منع گردیده است. )
باري در این آیه شریفه مسلمانها از رفاقت و نزدیکی بکفّار نهی شدهاند و باید از آنها کمک نطلبیده و امور سیاسی مملکت را بآنها
نسپارند و از لغت (دون) استفاده میشود که کفّار از نظر منزلت پائین و مسلمانها در موقعیّتی رفیعند و عقل و اسلام تجویز نمیکند
که انسان منزلت پائین را انتخاب نماید، زیرا کافر مقامی دون مقام مسلم را دارا است، دوستی با گروهی که همشأن و همفکر انسان
نیست کاري عاقلانه نمیباشد و اگر کسی کفّار را براي دوستی و مصاحبت برگزیند دیگر انتساب وي با خدا از هر سوئی قطع
، میگردد و او دیگر از اولیاء خدا نبوده و پروردگار عالم از او بیزار است و انتخاب کافر موجب أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 5
ص: 306
قطع رابطه با خدا است، یا خدا یا کافر کدام را باید برگزید؟
و روي همین اصل است که دو مرتبه با شدّت بیشتر میفرماید:
صفحه 148 از 222
وَ یُحَ ذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَ هُ: مگر آنکه از انکار گران بیمناك بوده و روي جانبداري از خویش تقیّه نماید که در اینصورت پیوند و
نزدیکی با آنها مانعی ندارد زیرا تقیّه در اینگونه موارد یک نوع تغییر شکل مبارزه محسوب گردیده و آنان را از نابودي نجات
خواهد داد.
باري تهدیدي که در آیه مبارکه با جمله وَ یُحَ ذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ بیان گردیده نشانگر این است که اتخاذ ولایت کفّار از مصادیق
طغیان بر خدا و باطل نمودن دین اوست و در این معصیت بین شخص مجرم و خدا کس دیگري نیست تا دفع عذاب از شخص
مجرم نموده و بین او و خدایش شفیع باشد.
2) از آیه مبارکه: قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ و آیه قبل استفاده میشود که عداوت کفّار و دشمنان دین باطنا و )
ظاهرا بر هر فرد مسلمان لازم است مگر در مورد تقیّه که در اینصورت باید باطنا عداوت باشد ولی ظاهرا اظهار دوستی بلامانع است
و ضمنا در اینجا بمسلمانها هشدار میدهد که علم نامتناهی خدا را فراموش نکنند و بدانند که خدا باسرار درون سینهها مانند مطالب
آشکار آگاه است و جمله وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ بمنزله تعلیل است، یعنی کسیکه از جمیع آنچه در عالم علوي و
سفلی موجود است اطلاع دارد چگونه میشود که به ما فی الضمیر بنده خویش اطلاع نداشته باشد.
و همچنین جمله وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ تهدید است بکسانیکه از فرمان الهی سرپیچی میکنند که بدانند نسبت بانتقام آنان نیز
قادر و توانا است و میتواند ص: 307
آنها را بکیفر اعمالشان برساند.
3) آنچه که از آیه مبارکه یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ و آیات دیگر. )
و همچنین از اخبار و احادیث استفاده میشود این است که عالم قیامت عالم جمع و عالم حقیقت است یعنی آنچه در این عالم واقع
گشته حقیقت و اصل آن در قیامت ظاهر و هویدا گشته و نزد صاحبش حاضر خواهد شد بلکه میتوان گفت که صحیفه اعمال هر
شخص عبارت از نفس اوست زیرا اعمالیکه از انسان صادر میشود در نفس اثر میگذارد تا اینکه بواسطه کثرت عمل ملکه نفسانی
حاصل میگردد و بوجدان خود میفهمد کارهائیکه بر آن مداومت نموده حالتی از آن که تعبیر به ملکه میشود در نفسش پدیدار
گشته که زوال آن متعسّر یا در بعضی از موارد محال بنظر میرسد.
خلاصه آنچه را که انسان در دنیا از خوب و بد بجا آورده همه را در روز رستاخیز در برابر خود حاضر و مجسّم میبیند و اگر
عملش بد بوده باشد آرزو میکند که ما بین او و این روز یا این عملش مسافت دوري بوده باشد.
هر خیالی کاو کند در دل وطن روز محشر صورتی خواهد بدن
سیرتی کاندر وجودت غالب است هم بر آن تصویر حشرت واجب است
و اینکه صاحب عمل بدبین خود و عملش آرزوي فاصله دور میکند نه معدوم شدن اصل عمل را بخاطر این است که میبیند نابودي
اعمال امکان پذیر نیست و با بقاي الهی باقی خواهد بود لذا آرزوي دوري آن را میکند.
و بعضی از مفسرین در این آیه و نظائر آن گفتهاند.
منظور از حضور اعمال حضور پاداش و کیفر آنها است یا منظور حضور نامه اعمال است که انسان آن را مشاهده میکند با ظاهر آیه
سازگار نیست زیرا ص: 308
آیه صراحتا میفرماید که انسان خود عمل را مییابد و گنهکار آرزو میکند که بین او و عملش فاصله زیادي بیفتد و این همان
تجسّم اعمال است که دانشمندان اسلامی بآن معتقدند و از نظر علم فیزیک نیز تبدیل ماده به نیرو و انرژي مسلّم گردیده است و
تکرار جمله و یحذرکم اللّه در این آیه براي فهماندن اهمیّت مطلب است.
و یا بنوشته المیزان تحذیر دوّم ناظر بعواقب گناه در آخرت است و تحذیر اول ناظر بکیفر دنیوي و یا اعم از دنیوي و اخروي میباشد.
صفحه 149 از 222
و این هم از مهربانی خدا است که با ترسیم صحنههاي جهان دیگر و قیافههاي گرفته مجرمین نمیخواهد که ما در آن روز با چنین
سرنوشتی رو برو باشیم و عاقلانه گام برداشته و گرفتار پنجه بیرحم جنایات خویش نگردیم لذا میفرماید:
وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ.
ضمنا فخر رازي در ذیل این آیه مینویسد:
علت اینکه در جمله اول بعد از کلمه من خیر کلمه محضرا آمده ولی در جمله دوم بعد از من سوء کلمه محضرا نیامده بخاطر این
است که وعدهاي نیک شایستهتر است که انجام گردد تا مجازاتها.
4) در توضیح آیه قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی میتوان گفت که محبت تنها وسیله ارتباط هر طالبی نسبت بمطلوب خویش )
میباشد و دوست را بسوي محبوب و معشوق خود جذب میکند تا بدانوسیله نقص خویش را برطرف نماید و محبت و دوستی موقعی
حقیقت دارد که شخص نسبت بخود آن شیء و بجمیع متعلقات آن علاقهمند بوده و بتمام جوانبش حالت خضوع و تسلیم داشته
باشد در ص: 309
چنین حالی مسلما محبوب نیز باو علاقه پیدا خواهد کرد پس اگر کسی خدا را دوست بدارد ناچار است که در عبادت و سیرت و
اخلاق و احوال متابعت رسول او را بنماید تا بدینوسیله براي وي تقرب بخدا حاصل گشته و خدا حجاب را از قلب او برطرف نماید
و اگر یهود دوست خدا و خواهان جلب مهر اویند چرا با رسول او ستیز میکنند؟
دوست که خواست دوست را در هم نمیشکند پس ادعاي یهود دعوائی بیمایه و هدفشان کوبیدن پیغمبر و فراموش نمودن او زیر
پوشش حب بخدا است.
تعصی الاله و انت تظهر حبّه هذا محال فی الفعال بدیع
لو کان حبّک صادقا لأطعته ان المحبّ لمن یحبّ مطیع
پس کسیکه خدا را دوست میدارد در عبادت و سیرت و اخلاق و احوال تابع رسول او باشد تا اینکه خدا او را دوست بدارد و بدنبال
این دوستی گناهان او را بخشیده و مشمول رحمتش قرار بدهد.
5) از آیه قل أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ استفاده میشود که تولی و اعراض کفر است و موجب عدم شمول حب الهی بر همه )
کافران میباشد و شاید بخاطر این موضوع است که فرمود لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ و نفرمود لا یحبّهم و البته مراد از این کفر کفر در فروع
است مانند کفر مانع الزکوة و تارك الصلوة و همچنین استفاده میشود و دلالت دارد بر اینکه اطاعت خدا و رسولش از هم جدا
نیستند بلکه اطاعت خدا اطاعت رسول و اطاعت رسول اطاعت خدا است و شمول رحمت خدا و عدم شمول آن دائر مدار اطاعت و
مخالفت است در نتیجه کسانیکه دعوي محبت خدا میکنند ولی از سنت پیامبر اطاعت نمیکنند بنصّ کتاب خدا دروغگو هستند.
ص: 310
روایات .... ص : 310
1) تفسیر عیاشی از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل کرده که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میفرمود: )
هر کس تقیه ندارد ایمان ندارد.
2) از امام محمد باقر علیه السّلام روایت شده که فرمود: )
در هر چیزي که آدمیزاد مضطر گردد تقیه هست و خداوند آن را براي وي حلال کرده است.
3) از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که اگر دین را ده قسمت کنیم نه قسمت آن در تقیه است و کسیکه تقیه نکند دین )
ندارد.
صفحه 150 از 222
4) از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت شده که آن حضرت فرمود تقیه دین من و دین آباء من است کسیکه تقیه ندارد ایمان )
ندارد.
5) در کتاب معانی الاخبار از سعید بن جبیر روایت شده که گفت امام جعفر صادق علیه السّلام بمن فرمود آیا دین غیر از محبت )
چیز دیگري است؟
چنانکه خداوند متعال میفرماید:
قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ ( 6) در درّ المنثور از عبد بن حمید از امام حسن علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت
فرمود: حضرت رسول فرمود:
کسیکه از سنت من رو گرداند از من نیست سپس این آیه را تلاوت فرمود: ص: 311
قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ ( 7) در المنثور از احمد و ابو داود و ترمذي و ابن ماجه و ابن حیان و حاکم از ابی رافع
از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت کرده که آن حضرت فرمود:
شما نباید در مقابل اوامر و نواحی که از طرف من بشما میرسد و در کتاب الهی نیست شانه خالی کرده و بگوئید ما بآنها کاري
نداریم و تنها بآنچه در قرآن است عمل مینمائیم البته اتباع و پیروي آنها هم لازم است.
8) عیاشی از نوید بن معاویه عجلی روایت کرده که گفت من در حضور امام محمد باقر علیه السّلام بودم مردي از اهالی خراسان با )
پاي پیاده وارد حضور آن حضرت شد و دیدیم که پاهاي او پینه بسته بود عرض کرد بخدا قسم از خراسان بمدینه نیامدهام مگر
بخاطر دوستی شما آل محمد صلّی اللّه علیه و آله حضرت بآن مرد فرمود بخدا قسم اگر سنگی ما را دوست بدارد خدا آن سنگ را
با آل محمد صلی اللّه علیهم محشور میگرداند سپس فرمود:
بخدا قسم دین غیر از دوستی با آل محمد صلّی اللّه علیه و آله نیست.
ص: 312
تجزیه و ترکیب .... ص : 312
1) کلمه من در من دون المؤمنین براي ابتداء است و تقدیر جمله چنین است: )
.« لا تجعلوا ابتداء الولایۀ مکانا دون المؤمنین »
جمله یَعْلَمْهُ اللَّهُ بخاطر جواب شرط بودن مجزوم است.
نصب یوم- در آیه یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ بنظر برخی از مفسرین بفعل یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ است یعنی یحذرکم نفسه یوم تجد.
.« الی المصیر یوم تجد » و بنظر بعضی عامل در آن واژه المصیر در آیه پیشین است و تقدیر چنین است
و بعقیده عدهاي از مفسرین بخاطر فعل مقدر است و اصلش این بوده:
اذکر یوم تجد.
ولی صاحب تفسیر المیزان میگوید: ممکن است عامل آن جمله یعلمه اللّه آیه پیش باشد.
و تفسیر سخن حق مینویسد:
بنظر من عامل نصب یوم کلمه قدیر در آیه سابق است.
و کلمه محضرا حال است اگر تجد را مشتق و بمعنی یافتن بگیریم و یا مفعول است براي تجد اگر بمعنی میدارند بگیریم و جواب لو
در آیه محذوف ص: 313
است و تقدیرش چنین است:
صفحه 151 از 222
تودّ انّ بینها و بینه امدا بعیدا لو ثبت انّ بینها و بینه امدا بعیدا.
کلمه من در من خیر و من سوء بیانیّه است و نکره بودن خیر و سوء بخاطر افاده تعمیم است و جمله و ما عملت من سوء معطوف به
جمله ما عملت من خیر میباشد.
ضمیرها در بینها به نفس برمیگردد و ضمیر بینه بنظر بعضی به کلمه ما در ما عملت و بنظر صاحب فی ظلال القرآن به ما در ما
عملت من سوء برمیگردد و بعضی نیز معتقدند به کلمه یوم رجوع میکند.
در آیه مبارکه قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا بعضی از مفسرین نوشته اند احتمال دارد فان تولّوا فعل مضارع باشد اصلش فان
تتولّوا بوده است یعنی اگر از طاعت خدا و رسولش برگردید.
و احتمال دارد فعل ماضی باشد بدون تقدیر یعنی اگر از طاعت خدا و رسولش برگشتند.
ص: